شیدا رنجبر مترجم رمان «پرواز اِسپِرانسا» [Esperanza rising] معتقد است: هر کس این کتاب را تا انتها بخواند اگر زن باشد بیشتر خودش را دوست خواهد داشت و اگر مرد باشد، درک بیشتری از زن‌ها و دنیای آن‌ها خواهد داشت.



به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، «پرواز اسپرانسا» عنوان رمانی نوشته‌ پم مونی‌یزی راین [Pam Muñoz Ryan] است که با ترجمه شیدا رنجبر از سوی نشر پیدایش راهی کتابفروشی‌ها شده است. این رمان سال ۲۰۰۰ منتشر شده و درباره دختر نوجوانی به نام اسپرانسا است که در رفاه و آسایش زندگی می‌کند و اصلا تصور نمی‌کند زندگی ممکن است تا چه‌حد تغییر کند و روی دیگر خود را نشان بدهد.

«پرواز اسپرانسا» موفق شده جایزه جین ادامز در رشته بهترین رمان نوجوان، جایزه حودی لوپز و جایزه پورا بلپره در رشته بهترین اثر روایی را کسب کند. این کتاب همچنین نامزد دریافت نشان کتاب سال کالیفرنیا در رشته بهترین رمان نوجوان شده است.

شیدا رنجبر درباره چگونگی انتخاب این کتاب برای ترجمه به ایبنا می‌گوید: رمان «پرواز اِسپِرانسا» چند سال پیش در امریکا چاپ شده و جایزه‌های زیادی برده بود، ولی در ایران ترجمه نشده بود. نشر پیدایش این کتاب را به همراه چند کتاب دیگر برای ترجمه به من پیشنهاد داد و من این کتاب را انتخاب کردم.

رنجبر توضیح می‌دهد: اولین ملاکم برای انتخاب این کتاب تصویر روی جلد آن بود؛ دختری با موهای افشان در باد و پرواز کنان. و بعد زبان گرم و لطیفش، و فرهنگ مکزیکی قالب بر فضای آن. و بالاخره شخصیت‌های زن کتاب که گرچه در موقعیت‌های اجتماعی و سنین مختلف هستند، ولی همه قوی، با اراده، با آگاهی ذاتی زنانه و متکی به خود هستند. خلاصه اینکه، از کتاب خوشم آمد چون به تعبیر من کتابی زنانه بود.

این مترجم حوزه کودک و نوجوان دربارۀ نویسنده کتاب نیز می‌گوید: کتاب‌های دیگر «پم مونی‌یز راین» را نخوانده‌ام ولی در این کتاب قلمی نرم در خور شخصیت‌ها، فضای زن‌محور و رخدادگاه کتاب دارد. مثل هر زنی، چشم به طبیعت دارد و با توصیف‌هایش خواننده را مدام متوجه طبیعت اطرافش می‌کند. همراهی زن و زمین، که هر دو نقش اسطوره‌ای باروری و زایش دارند، در کتاب ملموس و دلنشین است و راین هوشیارانه این دو را در هم ادغام کرده و به تصویر کشیده است.

رنجبر درباره محتوای رمان توضیح می‌دهد: زمان وقوع داستان در دوران اندکی پس از انقلاب مکزیک است. گرچه جو مکزیک کمی آرام شده اما هنوز شورشیانی هستند و در این فضای ناامن، پدر اسپرانسا که ملاکی عادل است، به قتل می‌رسد و زندگی مرفه و سراسر در آسایش اسپرانسا از هم می‌پاشد. اسپرانسا و مادرش مجبور می‌شوند به همراه چند خدمتکار به ایالات متحده بگریزند و زندگی فقیرانه‌ای را از سر گیرند. همه این‌ها تجارب باارزشی را برای اسپرانسای نازپرورده به ارمغان می‌آورد و از او زنی مصمم و پخته و می‌سازد.

مترجم معتقد است: مصاحبه نویسنده هم که در انتهای کتاب آمده، بسیار شیرین است و به درک فضای کتاب کمک زیادی می‌کند و نویسنده طوری در آن صحبت کرده که انگار ادامه داستان را می‌خوانید و پایان خوش آن هم چنان ادامه دارد.

رنجبر یکی از زیبایی‌های «پرواز اِسپِرانسا» را رابطه اسپرانسا و میگوئل و عشق پنهان ولی بالنده آن‌ها عنوان می‌کند و می‌گوید: این رابطه قلب هر خواننده‌ای را با هر سن و هر جنسیتی گرم از محبت و ملاطفت می‌کند.

این مترجم «پرواز اِسپِرانسا» را کتابی مناسب برای مخاطب ده سال به بالا می‌داند و می‌افزاید: زبان و تکنیک قوی این کتاب چیزی کمتر از رمان‌های بزرگسال ندارد و حتی افراد بالای پنجاه سال هم می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند. خودم هم از خواندنش واقعا لذت برد.

به گفته رنجبر، هر کس این کتاب را تا انتها بخواند، هنگامی که آن را می‌بندد، اگر زن باشد بیشتر خودش را دوست خواهد داشت و اگر مرد باشد، درک بیشتری از زن‌ها و دنیای آن‌ها خواهد داشت.

نشر پیدایش، کتاب «پرواز اسپرانسا» را در 232 صفحه با شمارگان هزار نسخه و قیمت 46 هزار تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...