کتاب «آتلانتیا» [Atlantia] اثر آلیسون کاندی [Ally Condie] با ترجمه سهند نصر از سوی نشر پیدایش برای نوجوانان بالای 16 سال علاقه‌مند به مطالعه رمان‌های عاشقانه و علمی-تخیلی مناسب است.

آتلانتیا» [Atlantia] اثر آلیسون کاندی [Ally Condie

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، در این رمان، آلودگی سطح زمین به قدری زیاد می‌شود که دانشمندان تصمیم می‌گیرند شهرهایی زیر اقیانوس بسازند و تعدادی از افراد هر خانواده را به آنجا بفرستند. وظیفه انسان‌های باقیمانده روی سطح زمین هم این است که مواد مورد نیاز شهرهای زیرزمینی را تامین کنند. شخصیت‌های اصلی این رمان خواهر و برادر دوقلویی به نام‌های«ریو» و «بِی» هستند که مادر و پدرشان را از دست داده‌اند و در پایین، یعنی «آتلانتیا» زندگی می‌کنند. این درحالی‌ست که «ریو» همیشه دوست داشته بالا را ببیند اما برخلاف خواست همیشگی‌اش برای بودن با خواهرش پایین را انتخاب می‌کند.

داستان از آنجا آغاز می‌شود که ریو در کمال تعجب می‌فهمد که خواهرش بالا را انتخاب کرده و بدون خداحافظی او را ترک می‌کند و ریو باید راهی پیدا کند تا به دور از چشم مسئولان پایین، خود را به سطح آب برساند و به دنبال خواهرش برود اما متوجه می‌شود که این کار نه‌تنها ممنوع، بلکه بسیار خطرناک است. از سویی از هر خانواده‌ای باید یک نفر در پایین بماند.

«آتلانتیا» در سی فصل و یک بخش پایانی نوشته شده است. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:
«کاهن نزدیک محراب ایستاده است، محرابی که از چوب‌های گرانبهایی ساخته شده که نقش خطوط صاف و پیچ در پیچ روی آنها کنده‌اند، نقش موج‌هایی که به درخت تبدیل می‌شوند. دو کاسه روی میز گذاشته‌اند، یکی پر از آب شور اقیانوس که دورتادور شهر ما را گرفته و دیگری پر از خاک تیره رنگی که از بالا آورده‌اند. بِی و من هم مثل بقیه هم‌سن و سال‌های‌مان در صف ایستاده‌ایم. دلم به حال بقیه می‌سوزد که برادر یا خواهری ندارند و تنها آمده‌اند. دوقلو بودن در آتلانتیا رایج نیست. بی در گوشی می‌گوید: «صدای نفس کشیدن شهر رو می‌شنوی؟» می‌دانم که می‌خواهد تائیدش کنم، اما با سر جواب منفی می‌دهم. چیزی که می‌شنویم صدای نفس کشیدن نیست. صدای همیشگی جریان هواست که از دیوار به درون شهر پمپ می‌شود تا بتوانیم زنده بمانیم.»

آلیسون کاندی، نویسنده آمریکایی داستان‌های نوجوان است. کاندی در یوتا به دنیا آمد و پس از گذراندن تحصیلات اولیه برای تحصیل در رشته تدریس زبان انگلیسی به دانشگاه بریگام رفت. او پس از فارغ‌التحصیلی، در دبیرستان‌هایی در یوتا و نیویورک، انگلیسی درس می‌داد. کاندی در سال 2017 در رشته هنرهای زیبا از کالج ورمونت فارغ‌التحصیل شد. آلیسون کاندی اکنون به همراه همسر و چهار فرزندش در سالت لیک واقع در ایالت یوتا زندگی می‌کند.

نشر پیدایش، کتاب «آتلانتیا» را در 368 صفحه با شمارگان 500 نسخه و قیمت 73 هزار تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...