ترجمه رمان «کلیدر» نوشته محمود دولت‌آبادی به زبان بلوچی منتشر شد.

کلیدر محمود دولت‌آبادی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این کتاب توسط واحدبخش بادپا بلوچ - نویسنده و مترجم فقید اهل سیستان و بلوچستان - به زبان بلوچی ترجمه شده بود که حالا از سوی انتشارات ربیدان (ناشر کتاب‌های بلوچی) وارد بازار نشر شده است.

عبدالحکیم بهار، مروج کتاب و کتاب‌خوانی در روستای رمین (واقع در سیستان و بلوچستان) در پی انتشار ترجمه بلوچی مجلد اول این رمان نوشته است: «کلیدر» محمود دولت‌آبادی که چندین سال پیش توسط مرحوم واحدبخش بادپا بلوچ به زبان بلوچی ترجمه شده بود، به همت ماجد سپاهی در «انتشارات ربیدان»، ناشر کتاب‌های بلوچی وارد بازار کتاب شد. روح مرحوم بادپا شاد. کاش او زنده بود و این کار زیبا چاپ‌شده را می‌دید.

«کلیدر» یکی از آثار معروف محمود دولت‌آبادی نویسنده معروف ایرانی و اهل خراسان که بلندترین رمان فارسی است، در ۱۰ جلد و پنج مجلد منتشر شده است. جلد اول «کلیدر» در سال ۱۳۵۷ منتشر شد و حدود ۴۳ سالی است که از انتشارش می‌گذرد. دولت‌آبادی بیش از ۱۵ سال از عمرش را صرف نگارش این کتاب کرده است. این رمان داستان یک خانواده کرد را به نمایش می‌گذارد که به اجبار به سمت خراسان کوچانده می‌شوند و شخصیت اول این رمان شخصی به نام گل‌محمد است. داستان «کلیدر» که متأثر از فضای ملتهب سیاسی ایران پس از جنگ جهانی دوم است بین سال‌های ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۷ روی می‌دهد. «کلیدر» نام کوه و روستایی در شمال شرقی ایران است. این رمان بارها و بارها تجدید چاپ شده و کتاب‌ها و نقدهای زیادی درباره‌ آن نوشته شده است.

سال ۱۳۹۲ سایت ویکی‌پدیا در گزارشی با درنظر گرفتن عوامل متعددی چون تعداد کلمه‌ها، به معرفی طولانی‌ترین رمان‌های ادبیات جهان پرداخته که در این میان، رمان «کلیدر» که در ۱۰ جلد و ۲۸۳۶ صفحه توسط انتشارات فرهنگ معاصر به زبان فارسی منتشر شده، با داشتن حدود ۹۵۰ هزار کلمه بعد از رمان مشهور «در جست‌وجوی زمان از دست‌رفته» نوشته‌ مارسل پروست (هفت جلد، ۴۲۱۱ صفحه و با حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار کلمه) در رتبه‌ دوم قرار گرفت.

«جای خالی سلوچ»، «سلوک»، «بنی‌آدم» «میم و آن دیگران»، «قطره محال‌اندیش»، «این گفت و سخن‌ها»، «روزگار سپری‌شده مردم سالخورده»، «سر زلف عروسان سخن»، «طریق بسمل شدن» و «عبور از خود» برخی از دیگر کتاب‌های محمود دولت‌آبادی هستند.

................ هر روز با کتاب ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...