رمان «کلارا و خورشید» [Klara and the sun] اثر کازوئو ایشی‌ گورو نویسنده برگزیده جایزه نوبل ادبیات که مورد استقبال ناشران ایرانی قرار گرفته به تازگی از سوی انتشارات کتاب کوله پشتی نیز راهی بازار نشر شده است.

کلارا و خورشید» [Klara and the sun] اثر کازئو ایشی‌ گورو

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، ایشی‌گورو در نخستین رمانش بعد از دریافت جایزه نوبل ادبیات، از نگاه راوی‌ای منحصربه‌فرد به جهانی که به‌سرعت در حال تغییر است می‌نگرد و به زیبایی تنهایی انسان مدرن را به تصویر می‌کشد و در پی پاسخ این سؤال بنیادین برمی‌آید: معنای عشق چیست؟

کلارا به تماشای احساسات پیچیده انسان و تنهایی عمیقش نشسته و همه‌چیز را به شیوه خاص خودش درک و تفسیر می‌کند. بنابراین در رمانی که راوی‌اش کلاراست با روایتی مواجه‌ایم که لحن و دایره لغات متفاوتی دارد.

ایشی‌گورو با ظرافتی استادانه تقابل بین دو نوع متفاوت از دوست داشتن را نشان می‌دهد، عشقی خودخواهانه و پر از نگرانی درمقابل عشقی بی‌آلایش که با بخشندگی همراه است.

کلارا رباتی که از هر انسانی بهتر معنای تنهایی و عشق و دوست داشتن را درک می‌کند، با معصومیتی کودکانه به مشاهده دنیای اطراف خود می‌پردازد و باوجود اینکه به او اخطار داده می‌شود که خیلی روی وعده‌های انسان‌ها حساب نکند همه توانش را وقف انجام وظیفه‌ای می‌کند که احساسات عمیقش بر دوشش گذاشته است.

ایشی‌گورو همچون رمان «هرگز رهایم نکن» تنها اشارات و سرنخ‌هایی از جهانی که خلق کرده است به مخاطب می‌دهد و قوه تخیل او را به چالش می‌کشد. او بار دیگر شاهکاری خلق کرده است تا زیبایی و شکنندگی انسانیت‌مان را به رخ بکشد. کلارا و خورشید، رمانی تکان‌دهنده و گیرا، دریچه‌ای است تا خودمان را از بیرون تماشا کنیم و طریق عاشقی بیاموزیم.

رمان «کلارا و خورشید» با ترجمه شیرین شکراللهی در 302 صفحه در دو فرمت شومیز و گالینگور با قیمت 55 و 65 هزار تومان و در شمارگان 500 و 1000 نسخه منتشر شده است. به گفته مدیر نشر کتاب کوله‌پشتی این کتاب زودتر از ترجمه نشر نیماژ، نشر چشمه و سایر واحدهای انتشاراتی که برای ترجمه و انتشار این کتاب اقدام کرده‌اند، به کتابفروشی‌ها راه پیدا کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...