کتاب «شناسنامه ۱۶۰۰ روزنامه نگار و کارگزار مطبوعاتی» با پژوهش و نگارش سید فرید قاسمی توسط انتشارات کمیسیون ملی یونسکو منتشر و راهی بازار نشر شد.

شناسنامه ۱۶۰۰ روزنامه نگار و کارگزار مطبوعاتی سید فرید قاسمی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، به این‌ترتیب انتشارات کمیسیون ملی یونسکو، پس از سال‌ها تعطیلی با چاپ این‌کتاب، فعالیت دوباره خود را آغاز کرده است.

سید فرید قاسمی مولف این‌کتاب می‌گوید شناسنامه ۱۶۰۰ روزنامه نگار و کارگزار مطبوعاتی، چکیدە برش یک پژوهش است که قرار بود سال ۱۳۸۰ منتشر شود. مرتبه دوم هم سال ۱۳۸۴ بوده که او مصمم به چاپ این‌کتاب می‌شود اما میانه‌های آن‌سال با تغییر شیوه مجوزدادن به کتاب‌ها، منصرف می‌شود. او در این‌باره اضافه می‌کند سال ۱۳۹۲ که رویه‌های مربوط به این‌مساله به سبک و سیاق پیش از سال ۸۴ بازگشت، زمانه تغییر کرد. چون از یک‌سو محمل های نو، عرصه را بر عرضه کاغذی بسیاری از زمینه های موضوعی سد کرده بودند و از طرف دیگر، با سیر شتابان و روزافزون هزینه‌ها، کمتر ناشری زیر بار انتشار کتاب‌های چندجلدی حجیم می‌رفته است.
قاسمی در مقدمه این‌کتاب نوشته است:

«در گام نخست زندگینامه‌ها را در دو رده درگذشته ها و زنده ها، به تفکیک رساندم و به خلاصه‌نویسی سرگذشت درگذشتگان نشستم. دریغا پیوسته بر شمار رفتگان افزوده می شد و برگه‌هایی را از گروه دو به دسته یک می‌بُردم.

آنچه در این مجموعه خواهید دید چکیده زندگینامه ۱۶۰۰ روزنامه نگار و کارگزار مطبوعاتی: مؤسس، حامی، ناشر، مدیر (مسؤول، اجرایی، داخلی، و...) سردبیر، ویراستار، دبیر تحریریه و سرویس/ گروه، پژوهشگر/ نشریه پژوه، حروفچین، مصحح/ نمونه خوان، طراح، صفحه آرا، نقاش، کاریکاتوریست، حروف آفرین، عکاس، ناظر چاپ، لیتوگراف، چاپکار، صحاف، پخشگر/ موزع، روزنامه فروش، و... تا مدیرهای سازمان های ناظر و مرتبط، حتی سانسورچی ها و به طور کلی افرادی است که به هر شکل، فراتر از جهان روزنامه نگاری با پهنه مطبوعات ایران مرتبط بوده اند.

این مجموعه به توصیه دوست بزرگوارم دکتر یونس شکرخواه چاپ می شود. از آقایان دکتر حجت الله ایوبی و دکتر امیر روشن که زمینه نشر کتاب را فراهم آوردند، سپاسگزارم. همچنین قدردان هستم از هنرمند گرامی جناب ساعد مشکی برای شکل کتاب، حروفچین سختکوش سرکار خانم فاطمه هدایتی (باباپور) و بستگان و دوستان درگذشتگان که پاسخگوی پُرسش هایم بودند. توفیق از اوست.»

با ورق زدن کتاب به اسامی آشنایی برمی‌خوریم که هر یک در مقطعی سرنوشت‌شان به مطبوعات ورق خورده است:

ابراهیم یزدی (سردبیر نشریه پیام مجاهد)، پرویز شاپور (کاریکلماتورنویس)، احمد شاملو (سردبیر نشریه کتاب جمعه)، سیمین دانشور (مدیر نشریه نقش و نگار) و علی شریعتی (سردبیر نشریه نامه پارسی)، اکبر هاشمی رفسنجانی (مدیر نشریه های مکتب تشیع)، صادق هدایت (عضور شورای سردبیری نشریه موسیقی) و امیرعباس هویدا (مدیر نشریه کاوش) از جمله این افراد هستند.

برخی افراد که نامشان در کتاب آمده جزو چهره‌های تاثیرگذاری هستند که در چند سال اخیر درگذشته‌اند. افرادی مثل کاظم معتمدنژاد (نویسنده کتاب حقوق مطبوعات)، علی معلم (سردبیر دنیای تصویر) و مسعود مهرابی (مدیر نشریه فیلم) که مخاطبان امروزی کتاب احتمالا مقالات و آثارشان را خوانده‌اند.

کتاب «شناسنامه ۱۶۰۰ روزنامه نگار و کارگزار مطبوعاتی» با ۷۰۴ صفحه منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...