• 17 تیر 1397

    سخنرانی-کازوئو-ایشیگورو-در-مراسم-اهدای-نوبل

    موهایم تا شانه‌هایم می‌رسید و سبیلی مثل راهزن‌ها داشتم... نقشه ریخته بودم ستاره راک شوم... بیتلز، انقلاب جنسی، اعتراضات دانشجویی، «چندگانگی فرهنگی» بیخ گوش‌مان بودند... کسی به ژاپنی‌ها اهمیتی نمی‌داد... آرزویم این بود که ژاپنم را در داستان دوباره بسازم تا مصون بماند... ترانه با صدای امریکایی ولگرد خشنی خوانده می‌شود که مطلقا اهل در میان گذاشتن احساساتش نیست... احساس می‌کردم به قلب نیروی تیره‌وتاری که نسل من زیر سایه‌اش بزرگ شده‌اند، نزدیک شده‌ام... من خوش‌بینم ...

Loading
برعکس سلبریتی‌های معمول، شخصیتی فروتن دارد و در بیشتر مواقع قادر به رد درخواست‌های اطرفیان نیست و مدام برای خودش وظیفه و مسئولیت می‌تراشد و همین بر اضطراب و کشمکش‌هایش می‌افزاید... پسر نوجوانش او را همچون غریبه‌ای می‌یابد و گفت‌وگوهای او با همسرش سوفی مانند دیالوگ‌های مصنوعی تئاتر به نظر می‌رسند... موفقیت در کنسرت آن شب را کورسوی امیدی به مقصد قلب خانم کالینز می‌بیند... زندگی خانوادگی قربانی توسعه فردی و ترقی اجتماعی شده است ...
قاعده‌ این‌ بود که فقط می‌توانستی آثار هم‌شاگردی‌های خودت را بخری... برای ایجاد خلاقیت‌؛ مهارت‌ در فوتبال‌، یا‌ راندرز اهمیتی‌ نداشت، بلکه نقاشی، مجسمه سازی، نوشتن‌ شعر مهم‌ بود... همان طوری از ما می‌ترسید که کسی ممکن است از عنکبوت بترسد... عشاق پیشنهاد «تأخیر»شان را ارائه می‌کنند، تا پیش از اهدای نهایی‌شان چند سال به‌شان مهلت داده شود... ما آثارتان را می‌بردیم چون روح‌تان را آشکار می‌کرد ...
در این سه مجلد سی نویسنده مطرح از نسل‌ها و دوره‌ها و کشورهای مختلف از شیوه کار و زندگی خود سخن گفته‌اند و از اینکه چطور زندگی می‌کنند و می‌اندیشند، چه می‌خوانند، از چه تأثیر می‌گیرند و تلقی‌شان از ادبیات و نوشتن چیست و به جهان، زندگی و آدم‌ها، تاریخ، جامعه و سیاست و کلا آنچه پیرامونشان رخ داده و رخ می‌دهد چطور می‌نگرند... کارور، مارکز، کوندرا، فاکنر، اکو و... ...
سال 2015 پر از حرف‌های پوچ و کلمات توخالی بود اما کتاب‌های حقیقی و داستانی خوب، صادق و حتی قدرتمند توانستند به موفقیت برسند. خود صنعت کتاب هم شاهد یک پیروزی بود چون تعداد کتاب‌های فیزیکی فروخته شده از کتاب‌های الکترونیکی کیندل بالاتر بود. بعد از 10 سال سکوت، کازوئو ایشیگورو بازگشت و خوانندگانش را با کتاب تمثیل‌مانند «غول دفن‌شده» که در آن اژدها و شوالیه‌های شاه آرتور هم بودند، به دو دسته موافق و مخالف تقسیم کرد و بعد از 14 سال دوری، میلان کوندرا در قالب سایه‌ای از خود قبلی و پرطراوتش برگشت. ...
لرد انگلیسی مرده و مالک خانه اشرافی، آقای فارادی امریکایی شده است... فرصت‌های زیادی را با این زن از دست داده... گروه متفقین به این نتیجه می‌رسند که امریکا دلش برای آنها نسوخته و حیله‌ای در آستین دارد... آنجا که قرار است نماینده امریکا را شخصیت‌پردازی کند، او را چنان لمپن وحیله‌گرجلوه می‌دهد که گویی مشت گره‌شده خود را به سوی دهان «هری ترومن»، رییس‌جمهورامریکا در زمان جنگ، نشانه رفته است ...
همچون همیشه سیاه پوشیده... با همسر و دختر 17 ساله‌اش زندگی می‌کند... متوجه محدودیت‌هایم به عنوان ترانه‌سرا شدم... بازار داستان کوتاه بسیار کوچکتر از رمان است... در 5 سالگی‌ش به انگلستان مهاجرت کردند... خوش‌شانس بودم... مرحله‌یی می‌رسد که می‌توانید کم یا زیاد تعداد کتاب‌هایی که قصد دارید پیش از مرگ بنویسید را بشمارید و فکر می‌کنید هووم، خدایا، فقط چهار تا مانده... بسیاری از دوستانم از زمان جوانی معتقد بودند نابغه‌اند! ...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...