• 18 مرداد 1400

    شاهنامه-روشنفکری-و-شاهرخ-مسکوب-بهرام-بیضایی

    ملک‌الشعرای بهار هم شاهنامه را ستود هم از متون پهلوی ترجمه کرد... عبدالحسین نوشین هم بین شاهنامه و روشنفکری چپ تعارضی نمی‌بیند و رستم و سهراب را روی صحنه برد... دشنام‌هایی که گلستان و شاملو بر شاهنامه و فردوسی شمرده‌اند از شماره بیرون است... از توطئه دربار پهلوی می‌گویند که سعدی و حافظ را کنار گذاشتند که فردوسی را بزرگ کنند!... آشیخ ابوالقاسم فردوسی! مخالف ضحاک انقلابی... دشنام به شاهنامه مدتها به معنی دشنام به شاه بود... مسکوب هم پیشینه تربیت دینی داشت هم پیشینه تربیت حزبی... اما راه مستقل خود ...

  • 23 آذر 1398

    آیین-مذاکره-در-شاهنامه-مرتضی-منشادی-وحید-بهرامی

    دیپلماسی، تجربه‌ی عملی در زندگی سیاسی است... آداب سفارت و آیین مذاكره در دوران ايران باستان چه ويژگی هايی داشت... آثار کمی پدیده‌های سیاسی در شاهنامه را مورد بررسی قرار داده‌... خرد و زیركی در برابر حیله‌ها و ترفندهای دشمن... چرب زبانی یا «سخن ور بودن» و سخن دانی ... جهان‌دیده بودن فرستاده یا سفیر ... دیپلمات (سفیر) علاوه بر مأموریت اصلی، اطلاعات دیگری را هم جمع‌آوری می‌كند. سلم و تور از فرستاده‌ی خود كه عازم ایران و دربار فریدون شاه است، اطلاعاتی به شرح زیر طلب می‌كند: بجستند هرگونه‌ای آگهی.. ...

  • 10 آبان 1385

    فردوسی-حکیم-ابوالقاسم

    پدرش از دهقانان طوس بود و دارای ثروت و موقعیت قابل توجهی بود...اندک اندک آن اموال را از دست داده و به تهیدستی گرفتار شد... سرودن شاهنامه را صرفاً به خاطر علاقه خودش و حتی سالها قبل از آن که سلطان محمود به سلطنت برسد، آغاز کرده است؛ اما چون در طی این کار رفته رفته ثروت و جوانی را از دست داد، به فکر افتاد که آن را به نام پادشاهی بزرگ کند... ...

Loading
ده دایه به او شیر می‌دادند باز او را کافی نبود! چون از شیر بازش گرفتند به اندازه‌ی پنج مرد خورش می‌خورد. به اندک‌مدتی بر و بالا گرفت و پهلوانی سر کرد، چون هشت‌ساله شد دیگر قامتش چون سرو افراخته بود و مانند ستاره می‌درخشید. به بالا و چهره یادآور نیای خود سام پهلوان بود... خرطوم به‌سویش کشید تا از زمین برکندش که تهمتن گرز بر سرش زد و پیل چون کوهی بر زمین خورد... ای فرزند به هوش باش که خود را چون ساربانان بسازی و با خود بار نمک بردار که در آن دژ هیچ کالایی چون نمک ارزشمند نباشد ...
گفت‌وگو با مردی که فردوسی را برای بار دوم دفن کرد... روایتی کوتاه و دیدنی از نبش قبر، تخریب و بازسازی آرامگاه فردوسی و دفن دوباره حکیم طوس در 1347 شمسی... ...
وجه مشترک اصلی همه این آدمها مطرح بودن مرگ است برای آنها و نحوه‌ای که با مرگ رو به رو می‌شوند... در ادیپ یا سیاوش یا رستم و اسفندیار یا ایوب و پرومته مثلا، که از جهاتی قابل مقایسه هستند، وجوه اختلاف بیشتر می‌تواند آدم را به فکر بیندازد تا وجوه شباهت... یک افسانه اگر جنبه کنونی نداشته باشد، اگر مردم زمانه نتوانند آن را درک کنند و از خودشان بدانند، آن افسانه دیگر خاصیت افسانه بودنش را از دست می‌دهد... کسی می‌تواند زندگی کند که بتواند بمیرد و این هم به سیاوش مربوط است و هم به آدم امروز ...
شاهنامه علیقلی خویی نخستین شاهنامه چاپی دنیا محسوب می‌شود... سه خمسه نظامی با امضای میرزاعلیقلی وجود دارد... سرلوحه‌های وقایع اتفاقیه تا 1270 مربوط به میرزا علیقلی است... اولین طوفان‌البکا که در سال 1265 منتشر شده است با 47 تصویر بیشترین تعداد تصویر را دارد. ...
ناسیونالیسم بی‌جاساز را ایدئولوژی مدرنی می‌داند که واپس‌نگر است و ارکان اساسی آن عبارتند از باستان‌گرایی، عرب‌ستیزی و آریایی‌گری... هیچ تعریفی از تمدن اروپایی ایران را دربرنمی‌گیرد... این کالای فکری، مطابق ریشه‌یابی ابراهیمی، جزو صادرات شرق‌شناسی است... عرب فقط حکم عروسک وودو را دارد: تخیل ناسیونالیستی با نفرین کردن آن از درد عقب‌ماندگی ایران می‌کاهد... فردوسی عرب‌ستیز نبود ...
همسری ایرانی دارد و سالها نیز در ایران زندگی کرده... بر‌خلاف خواننده فارسی‌زبان با پیش‌داوری سراغ این اثرنمی‌رود... اهمیت ادبی و تاریخی آن را تا سطح اثری صرفا منظوم که با گرفتار شدن در اوزانی تکراری، ملال انگیز شده، فرو می کاهند... محبت و خشونت پدرانه مباحثی است که به عنوان طرح مساله در فصل «پدر و پسر» مطرح شده و تمام روابط این‌چنین در شاهنامه مورد واکاوی دیک قرار گرفته است ...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...