کتاب زندگینامه ستارخان سردار ملی نوشته حجت فلاح توتکار توسط انتشارات سوره مهر منتشر و راهی بازار نشر شد.

زندگینامه ستارخان سردار ملی حجت فلاح توتکار

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب در ۵ فصل نوشته شده است. در فصل اول با عنوان «دوره عیاری»، به خاستگاه خانوادگی و رویدادهای زندگی ستارخان در دوره پیشامشروطیت پرداخته شده و در فصل دوم با عنوان «تبدیل شدن عیار به مجاهد»، نویسنده به چگونگی ورود ستارخان به صفوف مشروطه خواهان تبریز و پیوند خوردن با مرکز غیبی و عضویت او در نیروی مجاهدان پرداخته شده است.

در فصل سوم کتاب که مربوط به دوره درخشش ستارخان به عنوان رهبر جنبش مقاومت تبریز است، به کوشش‌های او در فرماندهی مبارزه با جبهه متحد استبداد و تلاش برای شکل‌دهی کانون مقاومت ضدخودکامگی در دوره استبداد صغیر پرداخته شده و فصل چهارم هم به چندوچون عزیمت اجباری ستارخان از تبریز به تهران اختصاص دارد. در این بررسی نشان داده شده که چگونه نمایندگان سیاسی روس و انگلیس و والی وقت آذربایجان، مهدیقلی خان مخبرالسلطنه هدایت، با هماهنگی دولت ایران زمینه ساز خروج ستارخان و باقرخان از شهر پایگاه قدرتشان شده‌اند.

حجت فلاح توتکار در فصل پنجم کتاب هم به ماجرای پارک اتابک و خانه نشینی سردار و فرجام کارش پرداخته است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...