مجموعه‌داستان «غبار صورتی» نوشته نسترن مکارمی توسط نشر آفتابکاران به چاپ دوم رسید.

غبار صورتی نسترن مکارمی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نسترن مکارمی نویسنده این‌کتاب، پیش از آن در سال ۹۶، داستان بلند «بن‌بست اردیبهشت» را توسط نشر هیلا منتشر کرد که داستان زندگی زنی را شامل می‌شد که برای شخصیت و زندگی مستقل تلاش می‌کرد.

داستان‌های مجموعه «غبار صورتی» موضوعاتی چون جنگ، جنگزدگی آدم‌ها، جنگ‌زده‌های خوزستان، ماجرای سینما رکس آبادان و ... را شامل می‌شوند. این‌کتاب ۱۰ داستان را با این‌عناوین شامل می‌شود: «بوی نان سوخته»، «خانه اشغالی»، «صبرو»، «غبار صورتی»، «آخرین چاره»، «فیلم وسترن با طعم فلافل»، «گاردریل»، «کارمازوفیل»، «گِلماسه‌ها» و «محتضر».

در قسمتی از داستان «غبار صورتی» از این‌کتاب می‌خوانیم:

ولی در وجود لاله دختر سرکشی بود که پایش را کرد توی یک کفش و فقط در کنکور هنر شرکت کرد و قبولی‌اش در رشته نقاشی به کابوسی برای رخی تبدیل شد. حالا هم با شوهرش دوتایی توی آتلیه‌شان کار می‌کنند و زندگی‌شان با دوره‌های آموزشی می‌گذرد و گاه‌گداری هم فروش تابلویی در نمایشگاه خستگی‌شان را درمی‌برد.

شوهر لاله جوانک لاغر و لندوکی است. زیاد سیگار می‌کشد و تودار و کم‌حرف است. اغلب هشتشان گروِ نهشان است. ولی لاله از این زندگی راضی است، حالا گیرم این وضعیت دور باشد از ایدئال‌های رخی... امیر هم که خدا می‌داند توی آمریکا دارد چه گِلی به سرش می‌گیرد. همیشه چیزی بین ماندن و رفتن است، یک پایش می‌خواهد برگردد و پای دیگرش درجا می‌زند. دلش هوای وطن می‌کند، ولی نمی‌تواند از سیتی‌زنی آمریکا بگذرد. درسش را تمام کرده و حالا توی شرکت ساختمانی کوچکی کاری برای خودش دست و پا کرده. سال اول اقامتش با دختر روس رنگ‌پریده‌ای همخانه شد که قد درازی داشت. به نظرم حتی چند سانتی از خود امیر هم بلندتر بود و همیشه رژ لب قرمز تندی می‌زد.

چاپ دوم این‌کتاب با ۱۱۸ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۵ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...