انتشارات سیب سرخ یک اثر داستانی تازه از علیرضا بهنام را روانه بازار کتاب کرد.

مارپیچ سیاه علیرضا بهنام

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، علیرضا بهنام (شاعر نویسنه و پژوهشگر ادبی) با اعلام این خبر که مارپیچ سیاه به کتابفروشی‌ها رسید، عنوان کرد: مارپیچ سیاه دومین مجموعه داستانی است که از من منتشر می شود. مجموعه قبلی با عنوان «حلقه‌ای که ما بودیم» در سال ۹۲ توسط انتشارات امرود منتشر شده بود.

وی ادامه داد: مارپیچ سیاه مشتمل بر هشت داستان کوتاه است که در فاصله سال های ۹۲ تا ۹۸ نوشته‌ام.

این شاعر و نویسنده ادامه داد: داستان‌های مجموعه مارپیچ سیاه طیف گسترد‌ه‌ای از دغدغه های اجتماعی این سال‌های مرا در بعد مفهومی نمایش می‌دهند. از مساله مهاجرت تا مشکلات زندگی طبقه متوسط و از آزادی بیان تا موقعیت انسان معاصر در میانه بحران. همه این مقولات به علاوه گوشه هایی از زندگی این سالهای انسان ایرانی مضامین داستان‌های این کتاب را تشکیل می دهند.

بهنام در ادامه درباره جان مایه و فضای داستانی این مجموعه گفت: در این داستان‌ها تکیه روایت بر ایجاد بینامتنیت با متن‌های دیگر است. حال این متن‌ها می‌توانند هر چیزی باشند. از تبلیغ یک محصول صنعتی متنی درباره نظریه مجموعه ها.

وی همچین افزود: آنچه در این مجموعه برایم مهم بوده تغییر ارزش روایی پاره های داستانی با وارد شدن اطلاعات جدید فرامتنی است.

بهنام همچنین بیان داشت: از آنجا که داستان نوشتن برای من فعالیتی جنبی محسوب می‌شود معمولا سعی می‌کنم در هر کتاب شکل تازه‌ای از مواجهه با روایت را دنبال کنم.

در بخشی از یک داستان این مجموعه می‌خوانیم: آوازه‌خان فریاد بلندی می‌کند و حفره‌ای که روی صندوق بزرگ است را باز می‌کند و به درون آن می‌خزد در حالی که جنازه ناجی را دنبال خود می‌کشد. زندانیان در حالی که دیوانه‌وار آواز می‌خوانند به دنبال او می‌روند گویی آنها خود را از دنیا به بیرون پرت می‌کنند. وقتی که آخرین محکوم از نظر ما اپدید شد در چعبه بسته می‌شود، سکونی ناگهانی حکم‌فرما می‌شود پس از آن لحظه‌ای از پشت جعبه دود سیاه غلیظی به صورت مارپیچ به هوا می‌رود.

این اثر را نشر سیب سرخ به تازگی با قیمت ۱۳ هزار تومان روانه بازار کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...