سیزدهمین شماره ماهنامه سه‌نقطه با یک پرونده ویژه با موضوع پساکرونا منتشر شد.

عشق سال‌های ‌کرونا یا سه نقطه 13

به گزارش کتاب نیوز به نقل از آنا، شماره سیزدهم مکتوب طنز [+جدّ] سه‌نقطه، با یک پرونده ویژه با موضوع «چگونه آموختم نگران نباشم و با‌ کرونا کنار بیایم» و با طنزنوشته‌هایی که توسط نویسندگان کهنه‌کار و جوان به رشته تحریر درآمده است، به چاپ رسید.

در این شماره سه‌نقطه علاوه بر پرونده پساکرونا، یادداشت‌های طنزآمیزی با موضوعات دیگر به چاپ رسیده است. مطالبی چون «آه، اختلاسیوس عزیز» به قلم یوسفعلی ‌میرشکاک، «استدلال علیرضا و بیانیه ‌پرسپولیس» به قلم سید‌اکبر موسوی، «یک پیشنهاد وسوسه‌انگیز ‌و دو خبرنگار آسمان‌جل» به قلم محمد‌حسین جعفریان، «سرخ‌پوستی که می‌خواست کاخ‌سفید را بگیرد» نوشته رضا دباغی. همچنین پرونده ویژه پساکرونا با نوشته‌هایی چون «به‌نام خداوند ‌افسردگی» نوشته کورش علیانی، «عشق سال‌های ‌کرونا» نوشته امیر عضد، «آنها که ماهان داشتند شدند، آنها که نداشتند هم شدند» به قلم محمود فرجامی، «کباب قناری بر آتش سوسن‌ و یاس» نوشته مریم حسن‌نژاد، «بوس، بغل، بنفشه، کووید چقدر[...]» به قلم سیدمحمد صاحبی، به شما می‌گویند که چگونه می‌شود با کرونا کنار آمد و حتی رفیق شد.

بخش نیمخط سه‌نقطه سیزدهم که بخش کمی تا قسمتی جدی مجله است، شامل گفتگوهایی است با کسانی که در روزهای کرونایی، آرامش و سلامت خود را وقف آرامش و سلامت مردم و بیماران کردند. دکتر محمدرضا صالحی، دکتر حمیدرضا قادری، دکتر جواد یزدان‌‌پناه و منیژه صفری، از جامعه پزشکان و پرستاران، و فاطمه رایگانی، فاطمه ثناخواه و محسن سپاسی از فعالان جهادی، از کسانی هستند که در نیمخط سه‌نقطه سیزدهم، ماجرای آن روزها را روایت کرده‌اند.

همچنین در صفحات تهرانشهر این شماره، علی‌اکبر قاضی‌زاده، فریدون صدیقی، مریم حسن‌نژاد و سعید مروتی از تهران و تهران‌نشینی گفته‌اند و پنجمین قسمت از سلسله‌مطالب آموزش استنداپ‌کمدی محمود فرجامی و دومین بخش کارگاه طنز اسماعیل امینی از مطالب درباره طنز این شماره سه‌نقطه‌اند.

شماره ـ۱۳ـ سه‌نقطه در ۲۱۰ صفحه و با قیمت ۳۴هزار تومان منتشر شده است. سه‌نقطه را علاوه بر دکه‌های روزنامه‌فروشی و کتاب‌فروشی‌های منتخب، می‌توانید از فروشگاه اینترنتی نیوار تهیه کنید. همچنین نسخه الکترونیک شماره تازه سه‌نقطه در فروشگاه‌های «فیدیبو»، «طاقچه» و «جار» قابل خریداری است.

مکتوب طنز سه‌نقطه با همکاری و همراهی محمد صمدی، مرتضی کاردر، مریم حسن‌نژاد، شیما جوهرچی، سیدمحمد صاحبی، حسین شمس، فاطمه فهیمی، طیبه دالایی، سارا مسعودی، افشار مقدم و امید مهدی‌نژاد منتشر می‌شود.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...