رمان 750 صفحه‌ای «چیدن باد» نوشته محمد قاسم‌زاده که 36 راوی دارد و حکایت خلع چهار شاه آخر ایران از حکومت و اخراج آنها از کشور است، پس از سال‌ها مجوز نشر را دربافت کرد.

چیدن باد محمد قاسم زاده

محمد قاسم‌زاده نویسنده و مترجم آثار ادبی در گفتگو با خبرنگار مهر، از صدور مجوز برای تازه‌ترین کتابش خبر داد و گفت: رمان «چیدن باد» من پس از سال‌ها مجوز نشر گرفت و قرار است انتشارات قطره آن را چاپ کند.

وی افزود: من در این کتاب 750 صفحه‌ای به مسئله‌ای پرداخته‌ام که تقریباً سه، چهار نسل از ما ایرانیها با آن رو به رو بوده‌ایم؛ از حیث تاریخی اتفاقات این رمان که شامل دو داستان موازی با هم است، از انقلاب مشروطه شروع می‌شود و تا انقلاب اسلامی ادامه دارد.

قاسم‌زاده گفت: در یکی از این داستان‌ها، قصه چهار شاه آخر ایران محمدعلی‌شاه، احمدشاه، رضا شاه و محمدرضا شاه روایت می‌شود؛ البته با مد نظر قرار دادن این مسئله که برای اولین بار در تاریخ ایران، این شاهان از حکومت خلع و از کشور اخراج می‌‌شوند. در این داستان به منشا این اتفاق در این دوره از تاریخ ایران پرداخته می‌شود.

وی با اشاره به دیگر داستان کتاب «چیدن باد» افزود: داستان دوم این رمان، قصه خانواده‌ای است که با این شاهان مبارزه می‌کنند از پدربزرگ گرفته تا داماد و فرزند و نوه و غیره. در این میان هر یک از آنها به مسیری می‌رود؛ برادر حرف برادر را قبول ندارد، یکی به گروه‌های چپ گرایش پیدا می‌کند، یکی به گروه‌های راست، یکی مذهبی می‌شود، یکی لائیک و از این قبیل طیف‌های فکری.

این نویسنده سپس گفت: من در این رمان سعی کرده‌ام به این مسئله بپردازم که چرا ما با وجود اینکه چهار شاه را از حکومت خلع و حتی از مملکت اخراج کرده‌ایم، همچنان خودمان با خودمان درگیریم؟

به گفته قاسم زاده، رمان حجیم «چیدن باد» 36 راوی دارد که هر کدام گوشه‌ای از داستان را روایت می‌‌کنند.

«رقص مرغ سقا»، «بانوی بی‌هنگام»، «خاطرات محرمانه خانوادگی»، «توراکینا»، «شهر هشتم»، «رویای ناممکن لی جون»، «رقص در تاریکی»، «سیاوش» و «نوستراداموس به روایت کلثوم ننه» از جمله کتاب‌های منتشرشده از محمد قاسم‌زاده است

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...