پرونده جوایز مهم ادبی سال 2013 در حالی بسته شد که امسال نویسندگان آشنا و ناآشنا به یک اندازه پیروز این جوایز بودند. سالانه بیش از 50 جایزه ادبی ریز و درشت در سراسر دنیا به نویسندگان و کتاب‌های مختلف اهدا می‌شود.

از میان تمامی این جوایز شاید هیچکدام به اندازه جایزه نوبل ادبیات اهمیت نداشته باشد و به اندازه همین جایزه توان سروصدا راه انداختن ندارند. همین سال 2012 بود که اهدای جایزه نوبل ادبیات به مو یان، نویسنده چینی موجب اعتراض‌های بسیاری شد. یکی از دلایل این اعتراض شاید این بود که مو یان خارج از چین نویسنده‌ای شناخته‌شده نبود و حتی تا امروز هم به نویسنده‌ای بدل نشده که کتابخوان‌ها برای خواندن آثارش لحظه‌شماری کنند.

برای همین عجیب نبود که در سال 2013 آکادمی سوئد دست به اعاده حیثیت بزند و به نویسنده‌ای جایزه‌اش را اهدا کند که برای این جایزه اعتباری دوچندان بیاورد. این بار جایزه به آلیس مونرو رسید و رابرت انگلوند در سخنی کوتاه دلیل اهدای نوبل ادبیات به مونرو کانادایی را «استاد» بودن او در «داستان کوتاه معاصر» خوانید.

آلیس مونرو برخلاف مو یان، نویسنده‌ای است سرشناس در سراسر دنیا و البته در ایران. شاید او یکی از محبوب‌ترین نویسنده‌های داستان کوتاه در صد سال گذشته باشد.

داستان‌های او به مضامینی چون تنهایی، روزمرگی و زندگی زنان و دختران پیر و جوان می‌پردازند. مونرو تا حد بسیاری شبیه چخوف است، داستان‌هایش در نگاه اول چیز جدید برای ارائه ندارند، همان موقعیت‌های همیشگی را روایت می‌کنند، اما قلم مونرو مثل قلم چخوف حالت تیغ جراحی را دارد که وقتی از کاغذ جدا می‌شود و داستان به خاتمه می‌رسد؛ برگ دیگری از شرایط بشر امروزی را روی کاغذ و البته در ذهن خواننده ثبت کرده است. اهدای نوبل ادبیات به مونرو همچون اهدای همین جایزه به ماریو بارگاس یوسا، به شکلی احیای جایزه نوبل بود تا همچنان مهم‌ترین جایزه ادبی سال باقی بماند، جایزه‌ای که ما اکتبر را به فصلی داغ و پر از گمانه‌زنی بدل می‌کند و از روز پس از اهدای نوبل ادبیات 2013، همه چشم انتظار اکتبر 2014 و برنده امسال این جایزه هستند.

دومین جایزه مهم ادبی هر سال، جایزه «من بوکر» معروف به بوکر است. جایزه‌ای که به داستان‌های زبان انگلیسی اهدا می‌شود و نویسنده‌اش اهل بریتانیا یا کشورهای مشترک‌المنافع است (هرچند قرار شده از سال 2014 همه نویسندگانی که اثرشان به زبان انگلیسی باشد و در بریتانیا منتشر شده باشد، شایسته دریافت این جایزه باشند).

جایزه سال 2013 بوکر به رمانی قطور رسید به نام «ستارگان» نوشته النور کاتن. کاتن نویسنده‌ای بسیار جوان است که در نیوزلند زندگی می‌کند و «ستارگان» دومین رمان اوست، او برای این جایزه موفق شد بزرگانی مثل کالم تویبین ایرلندی، جومپا لاهیری هندی و جیم کریس انگلیسی را شکست دهد.

اهدای جایزه بوکر به کاتن جنجالی نشد، جنجال وقتی راه افتاد که قرار شد همه نویسندگان دنیا شایسته جایزه بوکر شوند. هرچند بسیاری از این تغییر قانون شکایت کردند اما بانیان جایزه این تغییر قانون را «تغییر» ندادند و باید دید چه کسی در سال 2014 برای اولین بار از میان خیلی عظیمی از نویسندگان سراسر دنیا برنده بوکر می‌شود.

جایزه پولیتزر مهم‌ترین جایزه ادبی است که در آمریکا در رشته‌های مختلف اهدا می‌شود که در این بین پولیتزر ادبیات از اهمیتی دوچندان برخوردار است. پولیتزر ادبیات برنده خود را یک شبه معروف می‌کند و تیراژ کتاب‌هایش را چند ده برابر می‌کند. پولیتزر ادبیات داستانی در سال 2013 به «پسر ارباب یتیم‌ها» نوشته آدام جانسون 47 ساله رسید.

جانسون پیش از این کتاب فقط یک رمان و یک مجموعه داستان منتشر کرده بود و با بردن پولیتزر ادبیات به نامی بدل شد که حالا بسیاری از ناشران دوست دارند با او کار کنند، اما رمان «پسر اراباب یتیم‌ها» ویژگی دارد که بسیاری از کتاب‌های داستان ندارند؛ رمان درباره یک شهروند نمونه در کره شمالی است، کشوری که بسیاری چیزی از آن نمی‌دانند و همین موجب جذابیت رمان جانسون و در نتیجه پیروزی او در رقابت برای پولیتزر ادبیات داستانی شد.

مهم‌ترین جایزه ادبی اسپانیایی‌زبان‌ها که سالانه اهدا می‌شود جایزه سروانتس است که به یاد خالق «دون کیشوت» نامگذاری شده. اغلب بزرگان اسپانیایی‌زبان دنیا مثل آلخو کارپنیته، خورخه لوئیس بورخس، اکتاویو پاز، کارلوس فوئنتس و ماریو بارگاس یوسا برنده این جایزه شده‌اند. در سال 2013 نوبت به النا پونیاتوسکا از کشور مکزیک رسید تا این جایزه بزرگ 125 هزار یورویی را به خانه ببرد.

پونیاتوسکا 81 ساله متولد پاریس است، اما اغلب عمر خود را در مکزیک سپری کرده. او چهارمین زنی است که در تاریخ این جایزه برنده آن شده است. کتاب‌های او به موضوعات اجتماعی و سیاسی می‌پردازند و بر فقر و بدبختی مردم تمرکز دارند. «قتل عام در مکزیک» و «پوست آسمان» از کتاب‌های او هستند. او نویسنده زندگینامه اکتاویو پاز، شاعر برنده نوبل ادبیات هم هست.

در فرانسه هیچ جایزه ادبی به اندازه جایزه گنکور اهمیت ندارد. امسال پی‌یر لومتر با رمان «خداحافظ بالایی‌ها» برنده جایزه گنکور شد.  این رمان داستانی تراژدی-ماجراجویی درباره نسل گمشده پس از جنگ جهانی اول را با سرعت برق‌آسا روایت می‌کند. بسیاری منتظر بودند امسال لومتر 62 ساله برنده جایزه گنگور شود، جایزه‌ای که فقط به نویسندگان فرانسوی اهدا می‌شود و هر نویسنده تنها یک بار می‌تواند برنده این جایزه شود. این جایزه در رستوران دروان در پاریس به لومتر اهدا شد. هیئت داوران جایزه گنکور توانایی لومتر را در تصویر کردند «وحشت دنباله‌دار» در زندگی پس از جنگ آدم‌های جنگ‌زده و همچنین سبک نگارش «سینمایی» او را تحسین کردند.

جایزه ادبی جهانی که ایرانی‌ها شانس بردن آن را دارند، بوکر آسیایی است، اما تا کنون به دلیل ترجمه نشدن آثار داستانی ایرانی به زبان انگلیسی به شکلی که بطور گسترده در سراسر دنیا منتشر شود، میسر نشده. تنها یک بار محمود دولت‌آبادی با «زوال کلنل» بخت این جایزه را داشت که او هم برنده نشد. نامزدهای سال 2013 این جایزه هنوز اعلام نشده‌اند و برنده سال 2012 این جایزه تان توان انگ اهل مالزی با رمان «باغ مه عصرگاهی» بود.

بدین ترتیب پرونده جوایز مهم ادبی سال 2013 بسته می‌شود. جوایزی که امسال به نویسندگان آشنا و ناآشنا اهدا شدند و حالا بسیاری منتظر سال 2014 هستند تا ببینند چه اتفاق‌های ادبی در راه است. شاید امسال دیگر نوبت به هاروکی موراکامی برسد و او برنده نوبل ادبیات شود، جایزه‌ای که بسیاری مدت‌هاست حق او می‌دانند اما انگار آکادمی نوبل قبول ندارد. به هر حال باید منتظر ماند دید سال ادبی 2014 چگونه رقم می‌خورد.

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...