تقاضا برای مناظره‌ای تلویزیونی دوباره به دعوای قدیمی هویت ویلیام شکسپیر، خالق «رومئو و ژولیت» و «هملت» دامن زد.

به گزارش خبرآنلاین، الکساندر وان که شک دارد ویلیام شکسپیر، نویسنده آثاری باشد که به او نسبت داده شده مخالفانش را به مناظره تلویزیونی دعوت کرد.

هر سال دعوا بر سر هویت ویلیام شکسپیر در می‌گیرد و حالا نوبت به مناظره تلویزیونی رسیده است. وان که منکر نویسنده بودن شکسپیر است گفته: «صاحب‌نظران همه درگیر این موضوع هستند چون هیچ مدرکی درباره شکسپیر در دست نیست. شک معقول ما آنها را در تنگنا قرار داده. آنها هیچ کاری نکرده‌اند و چند نظریه طراحی کرده‌اند و ما را دیوانه‌های کم‌شمار خطاب می‌کنند.»

الکساندر وان، نوه اولین وان رمان‌نویس و یکی از نویسندگان «شکسپیر ورای شک؟» است، کتابی که به شک درباره نویسنده آثاری که منتسب به شکسپیر است دامن می‌زند. این کتاب در بریتانیا منتشر شده و عنوان فرعی‌اش «افشای صنعت انکار» است.

دیگر نویسنده این کتاب جان شاهان، موسس «ائتلاف هویت نویسندگی شکسپیر» است.

به گفته وان متخصصان به مدارک جدیدی که هویت نویسنده آثار شکسپیر را زیر سوال می‌برد، بی‌اعتنا هستند؛ «آن‌ها بطور مناسب به این مسئله ورود نمی‌کنند چون صنعتی دارند که باید از آن دفاع کنند اما باقی دنیا به راه خودش ادامه می‌دهد. آمریکایی‌ها که اصلا راه دیگری را انتخاب کرده‌اند و حتی توجهی به این مسئله نمی‌کنند.» وان در ادامه اشاره کرده با توجه به اینکه مدارک را امروز خیلی راحت می‌شود در فضای اینترنتی در دسترس همگان قرار داد، توجه نکردن به این مسئله کاری اشتباه است.

آنهایی که به شکسپیر شک دارند مدعی هستند فردی عادی مثل شکسپیر که تمام زندگی‌اش در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، نمی‌توانسته دارای سطح سواد و دانشی باشد که نمایشنامه‌های منتسب به او نشان می‌دهد.

به نظر وان نام ویلیام شکسپیر «مشخصا یک نام مستعار است.» اشاره‌های شکسپیر به متون یونان باستان به نظر وان عجیب است چراکه «این مطالب در آن زمان فقط برای اشراف‌زادگان تحصیل‌کرده آشنا بوده» و شکسپیر اشراف‌زاده نبوده، بنابراین «این نام فقط یک اسم مستعار» است.

نویسندگان این کتاب معتقد هستند شکسپیر به ایتالیا سفر کرده و این متون («رومئو و ژولیت»، «هملت»، «مکبث» و بسیاری آثار دیگر) را از متن ایتالیایی به انگلیسی ترجمه کرده است.

از طرف دیگر طرفداران شکسپیر هیچگونه پاسخی به ادعاهای وان و همکارش که به گفته خودشان «مدارک محکمی» دارند، نداده‌اند و برای همین وان درخواست داده اگر کسی دوست دارد می‌تواند با او مناظره کند.

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...