رمان «آزادی» نوشته جاناتان فرنزن با ترجمه شیما بنی‌علی از سوی انتشارات علمی منتشر شد.

به گزارش مهر، به نقل از روابط عمومی انتشارات علمی؛ جاناتان فرنزن زاده ۱۷ اوت ۱۹۵۹ و نویسنده اهل ایالات متحده آمریکاست. فرنزن در میزوری بزرگ شده و در رشته زبان آلمانی تحصیل کرده است. اولین رمانش با نام شهر بیست و هفتم در سال ۱۹۸۸ منتشر شد که با استقبال خوانندگان و منتقدان روبه‌رو شد. تکان شدید (۱۹۹۲)، اصلاحات (۲۰۰۱) و پیوریتی (۲۰۱۵) دیگر رمان‌های این نویسنده هستند که همگی در صدر پرفروش‌ترین آثار دنیا بوده‌اند اما مهمترین رمان این نویسنده «آزادی» است که در سال ۲۰۱۰ منتشر شده است. 

رمان آزادی سرگذشت زندگی خانواده‌ برگلاند و دوست صمیمی‌شان ریچارد کتز را نقل می‌کند، قصه‌ استفاده و سوء‌استفاده از آزادی‌ها، داستان آغاز و پایان عشق، عطش نوجوانی و حوادث دور از انتظار دوران بزرگسالی. حکایت این‌که چرا ما آدم‌ها با دوستانمان رقابت می‌کنیم، چطور به عزیزانمان خیانت می‌کنیم و چرا اوضاع هرگز آن‌طور که باید درست از آب در نمی‌آید. این رمان از دل آدم‌ها سخن می‌گوید و از دغدغه‌هایی حرف می‌زند که ما را وادار می‌کنند تا هر کاری در حق خودمان و دیگران بکنیم.

جاناتان فرنزن تاکنون توانسته برنده جوایزی همچون گوگنهایم و جایزه کتاب ملی آمریکا شود. رمان اصلاحات او نیز توانست جایزه بهترین رمان روزنامه نیویورک‌تایمز را از آن خود کند.  او از معدود نویسندگان معاصر است که تصویرش روی جلد مجله تایم چاپ شده است.

رمان «آزادی» با اقبال بسیار خوبی از جانب منتقدان روبه‌رو شده و بسیاری از انتشاراتی‌ها آن را در زمره بهترین رمان‌های سال ۲۰۱۰ قرار دادند. حتی برخی مدعی شدند که در آینده رمان «آزادی» فرنزن همان نقش و جایگاهی را پیدا می‌کند که امروزه جنگ و صلح اثر تولستوی دارد.

روزنامه نیویورک تایمز در تمجید از رمان آزادی نوشته بود: «این کتاب یک شاهکار است. رمان آزادی مانند همه‌ رمان‌های دیگر فقط یک قصه‌ مسحورکننده را بازگو نمی‌کند، بلکه با تلالو مداوم هوش اخلاقی زیاد نویسنده‌اش، دنیایی را برای ما روشن می‌کند که تصور می‌کنیم خوب می‌شناسیم.» به گفته‌ روزنامه گاردین این کتاب شگفت‌انگیز است. در آغاز غم‌انگیز و سپس اعتیادآور است. و بعد با رضایت‌خاطر فزاینده‌ای شما را مجاب می‌کند که این رمان نسبت به سایر رمان‌های معاصرش در سطح بالاتری قرار دارد.

رمان آزادی نوشته جاناتان فرنزن با ترجمه شیما بنی‌علی با قیمت ۶۰ هزارتومان از سوی انتشارات علمی منتشر شده است.

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...