مجموعه‌شعر «آدرنالین» سروده غیاث المدهون با ترجمه سارا رحمتی توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش مهر، غیاث المدهون، شاعر فلسطینی‌تبار سوری است که متولد سال ۱۹۷۹ در دمشق متولد شده است. او از سال ۲۰۰۸ در شهر استکلهم زندگی می‌کند و تا به‌حال ۴ مجموعه‌شعر منتشر کرده است. «آدرنالین»‌ جدیدترین مجموعه‌شعر این شاعر است که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد.

اشعار کتاب پیش‌رو پس از وقوع جنگ و بحران سوریه سروده شده‌اند و درباره ترک سرزمین مادری و زندگی پناهندگان هستند. المدهون در گفتگویی که با مجله اسیمپتوت داشته، گفته: «وجودِ من مملو از احساسات و تناقضات است؛ شاعر مانند لرزه‌سنج است که لرزه‌های ناشی از احساسات و خاطرات انسان‌ها را اندازه می‌گیرد. این‌روزها، درد در حیاط‌خلوت شعرم شکوفه می‌دهد. جنگ در کشورم صبحانه‌ام شده و صلح در استکهلم شام من است و من پارادوکسم.»

در شعرهای المدهون، مهاجران شاعر می‌شوند و شاعران خط‌شکن‌های احتراز عابران از نگاه به زخم‌ها و تکه‌های گوشت تن در هیات کذابی از ابر و قطرات باران؛ تکه‌هایی که اگر زمانی تلاش شود آن‌ها را مانند پازل کنار هم قرار داد، تصویری واضح خواهند داد. این‌شاعر در اشعار کتاب «آدرنالین» ابتذال کشتار در سرزمین مادری‌اش را مانند آینه‌ای تمام‌نما برابر غرب قرار می‌دهد؛ یعنی جایی که کارخانه جنگ‌سازی بدل به صنعت سرگرمی شده است.

شاعر موردنظر در شعرهای کتاب «آدرنالین» با استفاده از صنعت ادبی تلمیح، خطوط پیوندناپذیر تاریخ اشعار کلاسیک عرب را با عقل مدرن پیوند داده است.

«آدرنالین» تلفیقی از نثر و نظم است که عناوین اصلی‌اش به‌ترتیب عبارت‌اند از: «آدرنالین»، «نمی‌توانم حضور بیابم»، «جزئیات»، «پایتخت»، «اسکیزوفرنی»، «شهر» و «شیر سیاه»

قتل‌عام، دمشق دور می‌شد، شاعر ممکن است گرگ شود، لحظه‌ای پیش از افتادن بمب، چطور شاعر شدم...، زنان، ۴۹۷۸ و یک شب، کوه قاسیون، ما، برای دمشق، عناوین شعرهای مندرج در بخش «آدرنالین» هستند. در بخش «اسکیزوفرنی» هم شعر منثور ایپره چاپ شده است.

شعر «زنان» را از این کتاب می‌خوانیم:

ای زنانی که از آغاز تاریخ با پای برهنه انگورها را لگد کرده‌اید.

ای زنانی که در اروپا در بندِ کمربند عفت بودید.

ای ساحره‌هایی که در قرون وسطی زنده‌زنده سوزانده شدید.

ای نویسندگان قرن نوزدهم، که کتاب‌های خود را با نام مستعار

مردانه نوشتید تا قابل انتشار شوند.

ای زنان، ای چای کارانِ سیلان.

ای زنانِ برلین که پس از جنگ شهرتان را از نو ساختید.

ای زنان پنبه‌کار مصر.

ای زنانِ الجزایری، که بدن‌هاتان را به مدفوع می‌آغشتید تا سربازان

فرانسوی به شما دست‌اندازی نکنند

ای باکرگانی که در کوبا سیگارها را روی ران‌های‌ برهنه‌تان

می‌پیچیدید

ای زنانِ چریک الماس‌های سیاه در لیبریا

ای زنان رقصنده سامبا در برزیل

ای زنانی که صورت‌تان را اسید در افغانستان از شما گرفت

مادرم

عذر می‌خواهم.

این‌کتاب با ۱۳۰ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۲۴ هزار و ۵۰۰ تومان منتشر شده است.

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...