«بهترین خودمان باشیم» تالیف و ترجمه مریم مشتاقی، موسس سلامتپاد است که از سوی نشر ثالث منتشر شده است. این کتاب گزیده‌ای از تجربه کسانی است که قدرتمندانه تغییر مسیر دادند و سرنوشتشان را رقم زدند.

به گزارش ایبنا، سلامتپاد مجموعه «13 کاری که افراد با ذهن قدرتمند انجام نمی‌دهند» را با آرزوی داشتن سهمی کوچک در سلامتی و شادی مردم سرزمینش با عنوان بهترین خودمان باشیم ترجمه و تالیف کرده است.

قدرت ذهنی چیست؟، به خودت ترحم نکن، خودت را باور داشته باش، به استقبال تغییر برو، دنیا تحت کنترل تو نیست، در پی رضایت همه نباش، ریسک کن، در گذشته نمان، یک اشتباه را دوبار تکرار نکن، به موفقیت دیگران حسادت نکن، با اولین شکست تسلیم نشو، از تنها شدن نترس، دنیا مدیون تو نیست و دنبال موفقیت فوری نباش 13 گامی است که کتاب به آن‌ها پرداخته است.

«13 کاری که افراد با ذهن قدرتمند انجام نمی‌دهند» مجموعه‌ای است از تجربه‌های کسانی که قدرتمندانه تغییر مسیر دادند و خود سرنوشت زندگی‌شان را رقم زدند. در واقع این مجموعه با دو هدف مهم به نگارش درآمده است: نخست با هدف قدرتمند کردن زنان برای تقویت قدرت ذهنی‌شان که بتوانند بهترین و قوی‌ترین خودشان باشند و دوم تشویق زنان برای ایجاد موجی تاثیرگذار برای الهام بخشیدن به زنان دیگر.

مسیر درست، نه کوتاه‌ترین مسیر است و نه طولاین‌ترین مسیر درست، مسیری است که در آن عمیقا احساس خوشحالی می‌کنید و هرگاه در آن به پشت سر می‌نگرید، چشم‌هایتان می‌خندد و پیش خودتان می‌گویید: «سخت بود ولی توانستم!» سخت است اما می‌توانید آسان‌ترش کنید و دریچه‌ای شفاف و روش به روزهای بهتر بازکنید و با ذهنی قوی و آرام تغییر مهم را در زندگی‌تان کلید بزنید.

سلامتپاد قصد دارد با ایجاد یک مسیر دوطرف میان سلامت ذهن و جسم، کمک کند که همه زنان در کنار یکدیگر به افرادی شاد، قوی و الهام‌بخش بدل شوند؛ خوشحالی را تجربه کنند قوی و مستقل رو به جلو حرکت کنند و هیچ‌چیز جلودار رشد آن‌ها نباشد.

سلامتپاد با شعار سالم زیستن در تمام مراحل زندگی و با آرزوی داشتن سهمی کوچک در سلامتی و شادی بانوان سرزمینش فعالیت خود را آغاز کرده است و این مسیر را با همراهی مخاطبان خود پرقدرت ادامه می‌دهد.

در مقدمه کتاب نوشته شده است: «زنان سرزمینمان باید به این باور برسند که با تقویت قدرت ذهن، آینده‌شان را در دست بگیرند و شادمان و پرغرور قله‌های آرزوهایشان را یکی پس از دیگری فتح کنند. هر کدام از ما زن‌هایی هستیم با ویژگی‌های کم و بیش متفاوت و هیچ کداممان شبیه به هم نیستیم، شبیه به هم نمی‌‌خندیم، شبیه به هم راه نمی‌رویم، شبیه به هم فکر نمی‌کنیم. ولی حواسمان باشد که زن‌های مشغولی باشیم؛ مشغول به تلاش برای دست‌یافتنی‌تر کردن رویاهایی که در خفا درون ذهنمان ساختیم و روی لب‌هایمان لبخند شدند. خوب است حواسمان باشد به این که ارزش توانایی‌های منحصربه‌فردمان را بدانیم.»

اگر یاد بگیریم که چطور با تکیه بر قدرت‌ها و ارزش‌های وجودیمان، برای رویارویی با مشکلات آماده شویم، زندگیمان را رحت‌تر پیش می‌بریم؛ و دیگر مشکلات و مسائل شخصی، خانوادگی یا اجتماعی کمرمان را خم نخواهد کرد. وقتی ذهنمان قوی باشد، بهترین خودمان هستیم و جرئت انجام کار درست را داریم و به هر آنچه می‌خواهیم و توان رسیدن به آن را داریم دست خواهیم یافت.

«بهترین خودمان باشیم» به تالیف و ترجمه مریم مشتاقی در 250 صفحه، شمارگان 330 نسخه و بهای 45 هزار تومان از سوی نشر ثالث منتشر شده است.

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...