هوشنگ مرادی کرمانی امسال با دو اثر در بیست‌وپنجمین جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم فجر حضور خواهد داشت.
«تک‌درخت‌ها» ساخته‌ی سعید ابراهیمی‌فر و «گوشواره» ساخته‌ی وحید موساییان، از مجموعه‌ی «لبخند انار» این داستان‌نویس اقتباس شده‌اند. مرادی کرمانی فیلم‌نامه‌ی «تک درخت‌ها» را با همکاری کارگردان و فیلم‌نامه فیلم دوم را به تنهایی تهیه نموده است. 

هوشنگ مرادی کرمانی لبخند انار

مرادی کرمانی معتقد است: اغلب شاهکارهای تاریخ سینمای جهان مبنای ادبی دارند.

او همچنین می‌گوید: من در هنگام نگارش داستان به جنبه‌های سینمایی آن فکر می‌کنم. درواقع داستان را به‌صورت تصویری می‌بینم و به‌همین دلیل در رابطه با‌ آثاری که از روی داستان‌هایم ساخته شده‌اند، کم‌ترین مشکل را داشته‌ام.

وی تعامل بین نویسنده و کارگردان را از ملزومات یک اقتباس ادبی مناسب می‌داند و اعتقاد دارد: همواره سعی می‌کنم که در زمان نگارش فیلم‌نامه با فیلم‌ساز در ارتباط باشم، تا با بحث و گفت‌وگو به نتایج مثبت برسیم.

به گزارش ایسنا، تاکنون آثار بسیاری با اقتباس از داستان‌های مرادی کرمانی ساخته شده‌اند؛ ازجمله: «بیگانه» (صدیق برمک، بر اساس قصه‌ی صنوبر)، «کاکلی» (فریال بهزاد، فیلم‌نامه‌ی مرادی)، «صبح روز بعد»، «شرم» و «نان و شعر» (کیورث پوراحمد، بر اساس قصه‌های مجید)، «خمره» (ابراهیم فروزش، بر اساس کتاب داستان آن خمره)، «چکمه» (بر اساس داستان چکمه) و «کیسه‌ی برنج»، «تیک تاک» و «ماه شب چهارده» (محمدعلی طالبی، فیلم‌نامه‌ی طالبی و کرمانی)، «تنور» (فرهنگ خاتمی، بر اساس داستانی از مرادی)، «رضایت‌نامه» (سیروس حسن‌پور، فیلم‌نامه‌ی‌ مرادی)، «مربای شیرین» (مرضیه برومند، فیلم‌نامه‌ی فرهاد توحیدی بر اساس داستان مربای شیرین)، «موشو» (مشت بر پوست/ محمدرضا عالی‌پیام و محسن محسنی‌نسب، بر اساس داستان مشت بر پوست)، «مهمان مامان» (داریوش مهرجویی، فیلم‌نامه‌ی مهرجویی، مرادی و وحیده محمدی‌فر بر اساس داستانی با همین نام) و «پیدایم کن» (علی‌محمد قاسمی، فیلم‌نامه‌ی مرادی).

او همچنین شامگاه جمعه ‌29 دی‌ماه به‌دعوت آموزش و پرورش بندرعباس، در این شهر برای کودکان فیلم‌ساز سخنرانی خواهد کرد.

کتاب «شما که غریبه نیستید» مرادی کرمانی ‌62ساله نیز جزو کتاب‌های برگزیده‌ی شورای کتاب کودک، امروز در مراسمی در حسینیه‌ی ارشاد تقدیر می‌شود.

این نویسنده فعالیت‌های هنری خود را از سال ‌1340 با رادیو کرمان آغاز کرد و بعدها این فعالیت را در تهران ادامه داد. نویسندگی را از سال ‌1347 با مجله‌ی «خوشه» آغاز کرد، سپس «قصه‌های مجید» را برای برنامه‌ی خانواده‌ی رادیو ایران نوشت که همین قصه‌ها، جایزه‌ی «کتاب برگزیده سال ‌1364» را برای او به همراه داشت.

هوشنگ مرادی کرمانی عضو پیوسته‌ی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. او سال گذشته هم به‌ عنوان چهره‌ی ماندگار عرصه ادبیات داستانی معرفی شد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...