رمان ناتمامی که از گراهام گرین نویسنده مشهور انگلیسی به جای مانده است، به زودی در یک مجله جنایی به صورت پاورقی منتشر می‌شود.

به گزارش ایبنا به نقل از لس‌آنجلس تایمز، رمان «صندلی خالی» کتاب ناتمام و طبیعتا منتشر نشده‌ای از گراهام گرین
است که او آن را در 22 سالگی نوشته است.

این رمان که پنج ‌فصل آن نوشته شده، قرار است از هفته آینده به صورت پاورقی در مجله «استرند» منتشر شود.

«اندرو گولی» ویراستار این نشریه می‌گوید آنچه برای ما اهمیت دارد این است که در زمان حیات گراهام گرین چند داستان کوتاه او در این مجله منتشر شد و حالا ما می‌خواهیم ادامه دهنده این راه باشیم.

این نوشته‌ها به وسیله متخصص آثار گرین «فرانسواز گالیس» در دانشگاه تگزاس یافت شده است. او پس از یافتن این دست نوشته‌ها با همکاری گروهی از متخصصان از این اثر نسخه برداری کرد.

فصل نخست این رمان در یک خانه اسرارآمیز محلی می‌گذرد و با آغاز صبح میهمانانی که به آنجا دعوت شده‌اند جای یکی از میهمانان را که به او لقب «شیطان تنبل» داده‌بودند، خالی می‌بینند. آنها با در بسته اتاق او مواجه و مجبور می‌شوند در را بشکنند.

بر مبنای نظر «فرانسواز» به عنوان متخصص آثار گرین، این داستان کاملا به سبک داستان‌های «آگاتا کریستی» نوشته شده است.

مجله استرند تاکید کرده که نویسنده‌ای برای به پایان رساندن این داستان پیدا خواهد کرد. به این ترتیب انتشار کتابی از «گراهام گرین» سال‌ها پس از درگذشت او خیلی غیرقابل انتظار نحواهد بود.

گراهام گرین از سال 1929 با نوشتن داستان‌هایی چون «مرد سوم» ، «قدرت و پیروزی» و «عامل انسانی» به شهرت دست یافت.

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...