کتاب «دانشکده‌های من» [My Universities] نوشته ماکسیم گورکی با ترجمه علی اصغر هلالیان از سوی موسسه انتشارات نگاه منتشر شد.

دانشکده‌های من» [My Universities] نوشته ماکسیم گورکی

به گزارش مهر، در این کتاب گورکی جوانی خود را به زبانی ساده شرح داده و در نوشتاری که جنبه‌های فکری آن بر جنبه‌های داستانی‌اش می‌چربد مسائل ضروری اجتماعی و فلسفی را مورد توجه قرار داده است.

این نویسنده مشهور روسی با همه میل وافری که برای رفتن به دانشکده داشت موفق به انجام این مقصود نشد و در مدت زندگی برای تحصیل پا به درون دانشگاه نگذاشت. مقصود گورکی هم از «دانشکده‌های من» به محیط ظالمانه قوانین اجتماعی دوران نوجوانی‌اش است؛ شرایطی که به محیطی آموزشی برای او مبدل شد تا در آن رشد کند و در برابرش موضع بگیرد.

هلالیان در مقدمه کتاب عنوان می‌کند: «دانشکده‌های من» یک دانشنامه اجتماعی کوچک تزاری است و کلیه آثار
ماکسیم گورکی یک فرهنگ کامل اجتماعی دوران پادشاهی روسیه است.

در این کتاب می‌خوانیم: تمام اهل شهر مضطرب شده بودند. دختر بازرگان معروف چای که به زور می‌خواستند وی را شوهر دهند روزی که در کلیسا مجلس عقد وی برپا بود خود را از پنجره به پایین پرت کرده و هلاک ساخته بود. از پی تابوت او هزاران تن جوان به گورستان شتافته و بالای مزارش سخنرانی می‌کردند تا بالاخره شهربانی آنها را متفرق ساخت.

کتاب «دانشکده‌های من» با شمارگان 2000 نسخه در 232 صفحه و به قیمت 5000 تومان منتشر شده است.

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...