رمان «شام» نوشته سزار آیرا با ترجمه ونداد جلیلی توسط‌ نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شد.


به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نشر چشمه پیش‌تر کتاب‌های «کنگره ادبیات» و «حلبی‌آباد» را از این نویسنده با ترجمه همین مترجم چاپ کرده است.

داستان «شام» که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد، در شهر پرینگلس، زادگان آیرا جریان دارد که این نویسنده کودکی خود را در آن پشت سر گذاشته است. این رمان از زبان اسپانیایی به فارسی ترجمه شده و عنوان اصلی‌اش، «مهمانی شام» یا «ضیافت شام» است. بداهه‌سازی و قراردادن داستان بین عناصر ملموس و متافیزیکی از جمله ویژگی‌های قلم آیرا هستند که در این رمان هم خود را به‌خوبی نشان می‌دهند.

در قسمتی از رمان «شام» می‌خوانیم:

مُرداران از فرط تردید و سرگشتگی پا بر زمین می‌کوبیدند و لابد اگر این کله‌های سیمانی به نسبتی ناهمساز کوچک و به‌قاعده یک دانه دکمه نمی‌بود، بعضی‌شان می‌خواستند دندان‌شان را در آن‌ها فرو کنند. خشمگین به راه افتادند، اما گناه از خودشان بود. فقط کسی که مُرده و مدتی طولانی در قبرستان گذرانده باشد از وجود شاله ده لا ویرخن مشهور در پرینگلس خبر نداشت.

تاوانش را همسایگان دادند و مردگان که بور شده بودند خشم‌شان را بر سر آنان ریختند. دمی از پیش‌رَوی باز نمی‌ماندند بلکه لحظه‌لحظه سرسخت‌تر می‌شتافتند؛ سیری نداشتند و درستی عبارت «خوردن گرسنگی می‌آورد» آشکار می‌شد. وانگهی نباید فراموش کرد که هزاران تن بودند و این تازه اول کارشان بود؛ سپاهی فزاینده بود. امواجی مخوف از مُرداران چلاق و لنگان پیوسته به بی‌نظمی بر پهنه شب شهر پدید می‌آمد که هنوز قطره‌های نشاط‌انگیز را نچشیده و سخت آماده مکیدن بودند. آنانی که شربت نوشین و نایاب را درکشیده بودند بیش‌تر می‌خواستند؛ اینان در کنار نفس‌نفس‌زدن‌هاشان خنده‌هایی ماشینی در می‌دادند که صدایی میان عوعو و خرخر می‌کرد و وسط خیابان به بداهه و حرکاتی خشن ساراباند، خوتای خشک

این کتاب با ۹۲ صفحه، شمارگان ۷۰۰ نسخه و قیمت ۱۵ هزار تومان منتشر شده است.

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...